به گزارش سرویس سینما و تئاتر«آرتنا»،برنامه این هفته "سینمامعیار" رادیو گفت و گو با موضوع نقد و بررسی فیلم «کارگر ساده نیازمندیم» با حضور آریان گلصورت (منتقد سینما)، دانش (منتقد سینما) و با اجرای امیرعباس صباغ برگزار شد.
تفاوت کیفی چندانی در این فیلم نسبت به «من سالوادور نیستم» ندیدم
در ابتدای برنامه گلصورت در خصوص تفاوت این فیلم با اثر قبلی آقای هادی اظهار داشت: در یکسری واکنشها موقع نمایش در جشنواره یا زمان اکران با این عبارات مواجه میشدیم که منوچهر هادی در کنار کمدی سبک یک فیلم هنری و جدی و درام تلخ اجتماعی ساخته است، این جدی بودن یا سطحی بودن را موضوع فیلم مشخص نمیشود و باید در ساختار و فرم فیلم دنبال کیفیت بگردیم اما تفاوت کیفی چندانی در این فیلم نسبت به «من سالوادور نیستم» ندیدم.
دانش نیز دیدگاه خود را در این خصوص بیان کرد و گفت: این دو فیلم متفاوت هستند، سالوادور برای خنداندن ساخته شده و این فیلم هم برای چیز دیگری ساخته شده و ماهیتاً با هم تفاوت دارند. یک دغدغه اجتماعی در این اثر مطرح میشود که بیارتباط با وضعیت روز جامعه نیست و نشان میدهد فیلمساز دغدغهای داشته و این ارزشمند است. موضوع فیلم جدید نیست ولی ساختار خوبی دارد و فیلمساز یکسری مؤلفههایی را برای خود در فیلم قرار داده که در مواجهه اول این حس را نداری که موضوع فیلم تکراری است. اینکه مثل فیلم قبلی نمیفروشد به خاطر این است که درام تلخ اجتماعی همیشه با یک فیلم کمدی در سطح سالوادور متفاوت است.
گلصورت به لحاظ ساختار و پرداخت فیلمساز، اثر را مورد بررسی قرار داد و گفت: موضوع این فیلم کاملاً کلیشهای هست و بلافاصله ما را یاد تیپهای آشنایی میاندازد که بیشتر در تلویزیون دیدیم مخصوصاً مثلاً سریالهای ماه رمضان و مناسبتی و اینکه آدم فقیر در مقابل آدم ثروتمند عصیان کند بارها گفته شده است اما اینکه فیلمساز به پیشنهاد و نگاه تازهای میرسد یا خیر، به نظرم این اتفاق نمیافتد.
مسیر دراماتیک فیلم دیر اتفاق میافتد ولی روند آن قابل تأمل است
وی ادامه داد: وقتی که فیلم شروع میشود 45 دقیقه از زمان فیلم میگذرد بعد ما تازه با یک اتفاق در روند داستانی مواجه میشویم و تا قبل از آن با شخصیتها آشنا میشویم و هیچکدام از آنها عمق پیدا نمیکنند اما با روند قابل تأملی پیش میرود. در مسیر دراماتیک فیلم اصلاً قطبنمای اثر گم میشود و با داستانکهای مختلفی مواجه میشویم که نه به خوبی پرداخت میشود و نه بسط و گسترش پیدا میکند.
خشونت و تنش فیلم برای اقناع مخاطب بالا رفته است
دانش نیز در بیان نقاط ضعف و قوت اثر اظهار داشت: اینکه اتفاق اصلی فیلم دیر میافتد ولی تا قبل از آن قابل قبول جلو میرود حُسن است چون اگر فیلمساز بلد نباشد تماشاگر را خسته میکند و این اثر اینطور نیست و درام داستان ما را به جلو میکشاند و پیشنهاد هم دارد. ولی اشکالش این است که یک مقدار به خاطر اینکه مخاطب را اقناع کند یا شوک وارد کند خشونت را بالا برده است و تنش فیلم زیاد است ضمن اینکه پایانبندی فیلم با اینکه خیلی بد نیست ولی خوب نیست و میتوانست بهتر باشد.
گلصورت در خصوص علت عدم انسجام فیلم و شخصیتهای اثر بیان داشت: انگیزه شخصیتها آنچنان مشخص نیست یعنی به جز کاراکتر بهرام افشاری که متوجهیم میخواهد در دنیای خشنی که همه سر هم کلاه میگذارند سالم بماند و به دختری که دوست دارد برسد و انگیزههایش مشخص است اما کاراکترهای دیگر را متوجه نمیشویم که چه چیزی در ذهنشان میگذرد و این شیوه درستی برای گرهگشایی نیست.
اثر در روایت موفق است و این نقطه قوت فیلم است
دانش با بیان این نکته که داستان قهرمان ندارد در ادامه بررسی این اثر اظهار داشت: به دلیل نبود قهرمان در این اثر نمیتوانیم بگوییم که داستان اصلی چیست و ممکن است با خطّ روایی کلاسیک نداشته باشیم و این اشکال سینمای ایران هست اما این اثر در روایت موفق است و این نقطه قوت فیلم است، اینکه این اثر مخاطب را از ابتدا تا انتهای فیلم میتواند با خود همراه کند و بعد هم کاملاً مفهوم شما را بگیرد در سینمای ایران موفقیت است و این اتفاق در فیلم میافتد امّا اشکال کار این است که مثلاً انگیزه جهان مشخص نیست و پیشنهاد فیلم هم سیاه میشود.
وی افزود: بازی بهرام افشاری و مهران احمدی خیلی خوب است و داستانی که مهران احمدی را به آنجا میکشاند که مغازه و خانوادهاش به مشکل میخورند در داستان کاملاً منطقی اتفاق میافتد. مسئله دیگر که خوب پرداخته شده شاگرد جهان هست و این مضمون را میتوانیم استنباط کنیم که در دنیای بیرحم امروز که پول حرف اول را میزند شاید آدمهای خوبی هستند که تعامل دارند با کسانی که خیلی خوب هم نیستند اما اینها هم در خدمت آن سرمایهدار هستند و این واقعیتی در جهان است. اما انتقاد اصلیام این است که پیشنهاد آن یک پایان کلیشه هست که معمولاً باید همانطور تمام شود و این پیشنهاد مناسبی نیست.
پایانبندی فیلم کلیشهای هست و در کلّ فیلم بلاتکلیفی را میتوانیم ببینیم
گلصورت در جمعبندی صحبتهای خود خاطرنشان کرد: اینکه بخواهیم با حذف کاراکتر فیلم را تمام کنیم رویکرد خلاقانهای نیست و ریشه نقاط ضعف فیلم را میتوانیم در فرم و ساختار روایی فیلم ببینیم و از همانجاست که در مضمون هم نمیتواند موفق باشد. اگر کاراکتر بهرام افشاری را شخصیت اصلی در نظر بگیریم مشکل این است که به عنوان یک فرد نمیتواند برای این شخصیت هویت بسازد که بتوانیم به آن قهرمان بگوییم و بنابراین در پایان هم با کلیشه همیشگی مواجه میشویم و این بلاتکلیفی را در کلّ فیلم میتوانیم ببینیم و این از ساختار روایی اشتباه فیلم است.
دانش نیز در پایان صحبتهای خود بیان داشت: به آقای منوچهر هادی پیشنهاد میکنم فیلمی بسازد که هم دغدغهمندی اجتماعی در خود داشته باشد و هم مؤلفههای فروش را داشته باشد تا فیلمی کاملاً موفق بسازد.
برنامه رادیویی "سینمامعیار" به تهیهکنندگی و سردبیری محمدجواد طالبی است که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلمهای روی پرده را بالا ببرد.